• امروز : شنبه - ۱ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 20 April - 2024
25

ای کاش یک صندلی داشتیم…

  • کد خبر : 8998
  • 21 آذر 1398 - 12:45
ای کاش یک صندلی داشتیم…

«متن پیش رو در پایگاه خبری عصر ایران منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.» در فیلم آژانس شیشه‌ای «سلحشور» با بازی رضا کیانیان روی صندلی چرخ‌دار آژانس هواپیمایی نشسته بود و «حاج کاظم» با بازی پرویز پرستویی با ژ-۳ تو دستش داشت می‌گفت:«می‌دونی یه گردان بره خط […]

«متن پیش رو در پایگاه خبری عصر ایران منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.»

در فیلم آژانس شیشه‌ای «سلحشور» با بازی رضا کیانیان روی صندلی چرخ‌دار آژانس هواپیمایی نشسته بود و «حاج کاظم» با بازی پرویز پرستویی با ژ-۳ تو دستش داشت می‌گفت:«می‌دونی یه گردان بره خط ، گروهان برگرده یعنی چی؟ می‌دونی یه گروهان بره خط ،دسته برگرده یعنی چی؟ می‌دونی یه دسته بره خط ،نفر برگرده یعنی چی؟»

سلحشور نمی‌دانست. چون جبهه نرفته بود البته به قول خودش جایی که رفته بود کمتر از جبهه نبود. کاش ما جوان‌ها هم یک صندلی چرخ‌دار داشتیم البته بدون ژ-۳ و مسؤولین کشور را مثل سلحشور می‌نشاندیم روی صندلی و به آنها می‌گفتیم:« می‌دونی آدم برنامه ریزی می‌کنه برای خرید خونه اما یک شبِ خونه گرون میشه یعنی چی؟ می‌دونی پول داری اما نمی‌تونی خونه بخری یعنی چی؟ می‌دونی با حقوق ۲ میلیونی زندگی کردن یعنی چی؟»

قدیم‌ترها کسانی که تازه وارد مسیر زندگی می‌شدند برای خود برنامه می‌ریختند که مثلا سه سال بعد از زندگی برای خود خانه بخرند، خانه عوض کنند یا برای راحت زندگی کردند ماشین بخرند اما حالا امشب برای صبح برنامه ریزی کنی با شوک بالا رفتن قیمت‌ها روبرو می‌شوی.

اگر شب نخری، صبح باید گران تر بخرید. بعد نشسته‌اند آن بالا که ما اجازه نمی‌دهیم قیمت‌ها گران شود. به خدا که باید به برخی از مردم که با ۲ میلیون یک خانواده ۵ نفره را اداره می‌کنند جایزه نوبل اقتصادی داد.

واقعا مُخ آدم از دیدن برخی قیمت‌ها سوت می‌کشد. این روزها قیمت خانه در جنوبی‌ترین نقطه تهران با قیمت یک خانه در شمال پایتخت در حدود ۲ سال پیش برابر می‌کند.

کمترین خرید از بازار میوه و تره‌بار که قمیت‌هایش نسبت به مغازه‌ها کمتر است، حدود ۱۰۰ هزار تومان می‌شود.

نگویید چرا جوانان ازدواج نمی‌کنند. نگویید چرا جوانان به سمت اعتیاد یا مسائل دیگر می‌روند. این وضعیت اقتصادی قطعا بحران‌های اجتماعی به بار خواهد آورد. سرپرست خانواده مجبور است برای مدیرت زندگی خود، سبد خرید خود را کوچک کند. تفریح را خط بزند. مسافرت نرود تا حداقل امور ساده زندگی‌اش بچرخد.

حاصل این رفتار چیست؟ نوجوان این خانواده به دلیل حذف برخی از خواسته‌هایش توسط خانواده به دنبال جبران آن است و چه چیز ارزان‌تر از تفریحات ناسالم در این کشور. وقتی قلیان کشیدن تبدیل به تفریح می‌شود باید تا آخر خط را بخوانیم.

چندی پیش در مترو تهران مردی میانسال می‌گفت، پسر دبستانی‌ام می‌پرسید، تو چرا ماشین شاسی بلند نداری؟ چرا نمی‌توانی برای من موبایل آیفون بخری؟

مرد راست می‌گفت. آنقدر فاصله طبقاتی در جامعه زیاد شده است که نسل جدید با خود می‌پرسد چرا آنها می‌توانند و پدر من نمی‌تواند.

با وضعیت اقتصادی که ساخته شده کم کم باید فاتحه آنهایی که دوست دارند سالم زندگی کنند را بخوانیم. فشار اقتصادی باعث می‌شود آنها هم متاسفانه مسیر زندگی خود را عوض کنند. در قحطی و جنگ می‌گویند بخور تا خورده نشوی، بکش تا کشته نشوی.

کاش ما جوان‌ها هم یک صندلی چرخ‌دار داشتیم البته بدون ژ-۳ و مسؤولین کشور را مثل سلحشور می‌نشاندیم روی صندلی و به آنها می‌گفتیم…

لینک کوتاه : https://sirjannews.ir/?p=8998
  • نویسنده : مصطفی داننده
  • منبع : عصر ایران

برچسب ها

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام های بسیار طولانی منتشر نخواهد شد.