امسال علاوه بر تمهیدات زیباسازانه ایام نوروز شاهد پدیدهی دیگری در شهر و دیار خویش بودیم. به هر شهر و دهی که ورود میکردیم، ورود نکرده، در همان ورودی تابلویی به قدر وسع وسیع به منظور قدردانی از تلاشهای بیشائبهی نماینده محترم نصب شده بود با امضای شهردار یا دهدار و اعضای محترم شورای شهر و ده. عمر نمایندهی شهر دراز و آستین خدمتش بلند باد که در دهسالگی نمایندگیاش چنین مورد تقدیر قرار میگیرد. اگر برای حسنپور کرسی نماینده اتفاقی تازه نیست برای بسیاری از دهداران و شهرداران اولین سال جلوس بر صندلی خدمت بود و از خدمتگزاران تازه جلوسکرده، عرض چنین مراتب خاکساری و آستانبوسی هیچ بعید نیست. خاصه آنکه بخش عمدهیی از ایشان این صندلیِ بیاهمیتِ خدمت را مدیون آستانِ عظیمالشانِ حضرتِ نماینده هستند و به یمنِ وجود ایشان نعمتِ خدمت به خلق را یافتهاند و بر هر نعمت شکری است واجب. مدیون هستید اگر همزمانیِ این عرض سپاسِ خودجوش را حاصل گردش ماه و خورشید و فلک و تماس تلفنی و امثالهم بدانید. ماجرای «خودجوشی» رویدادها در این مملکت اتفاقی است که هر روز هم اگر روی بدهد تعجب بر آن روا نیست. ناگهان فکری به ذهن افرادی در اطراف و اکناف ورود میکند و ایشان را به جنبش وامیدارد و از قضا میبینی که لباس و بیرقهاشان متحدالشکل است و آبشخور همهشان ساندیس. این کجایش عجیب و عیبناک است؟ فقط کافی است که کمی عینک بدبینی را از چشم برداشته و از منظری مطلوب دیگران به ماجرا نگاه کنی. اگر چنین کنی باشد که ازین نمد کلاهی هم نصیب تو شود. در مذمت تملق و چاپلوسی بسیار نوشتهاند اما اینها همه حرف است و حرف هم که باد هواست. تاریخ این مملکت با تملق همآمیخته است و یکی از دلایل چنین ما شدنمان ریشه در این همآمیختگی دارد. کیست که نداند یکی از راههای به دست آوردن جیفهی دنیا در کنار ژن خوب، زبان چرب است. درست بر خلاف زبان سرخی که سر سبز را بر باد میدهد، چربزبانی لقمه نانی و نوالهیی در کاسهات میگذارد که اگر غفلت کنی و از این راه در کسبش نکوشی ناچار از به دست آهن تفته کردن خمیر میشوی… باری توانگر درویش را گفت؛ تو چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن برهی؟
تنها چیزی که این عرض چاکری و خاکساری را ناخوشآیند و بدآهنگ میکند، بوی تعفن ریا و نفاق است. بعید نیست که در صف بلند چاکران افرادی باشند که نیتی دگر در دل دارند که با آنچه بر زبان میآورند، متفاوت باشد. این نفاق و ریاکاری چون چرخ دگرگونه بگردد، برای کسی که این همه سپاس نثارش شده، بیش از دیگران مایهی تعجب و تلخکامی است؛ وقتی که این بوقلمونها را مشغول تملق دیگران مییابد و خویش را رها شده به امان خدا!
از قدیم گفتهاند؛ قدح آنجا رود، سینی پس آید. در چنین منظومهیی نکتهی دلآزار این نیست که کسی از دیگری تشکر کند. نکتهی دلآزار این است که از جیب عمومی برای این نوشابه باز کردنها هزینه میشود. اگر ارادهیی برای اجرای عدالت در این شهر وجود داشته باشد، بازگرداندن هزینهی این مجیزگویی به اموال عمومی راهی برای اثبات آن است.
سینی و قدحهای نوروزی
امسال علاوه بر تمهیدات زیباسازانه ایام نوروز شاهد پدیدهی دیگری در شهر و دیار خویش بودیم. به هر شهر و دهی که ورود میکردیم، ورود نکرده، در همان ورودی تابلویی به قدر وسع وسیع به منظور قدردانی از تلاشهای بیشائبهی نماینده محترم نصب شده بود با امضای شهردار یا دهدار و اعضای محترم شورای شهر […]
لینک کوتاه : https://sirjannews.ir/?p=500
- نویسنده : رضا مسلمی زاده
- منبع : هفتهنامه پاسارگاد